شیطونی تو رستوران ;)
دیروز که به مامانت زنگ زدم گفت خیلی با ادبی مثل آقاها توی ماشین مودب میشینی بین مامان باباتو (بین دوصندلیه جلوی ماشین واست بالشتم میزارن راحت باشی عشقم)اصلا فضولی نمیکنی فقط به شیشه نگاه میکنی
تو رستوران وقتی سفارش دادین یکم دیر تر سفارشتونو آوردن واسه همین باید اونجا منتظر میبودین تو هم که تا رسیدین رستوران با حالت مظلومانه گفتی پ پ چاره ای نداشتی باید صبر میکردی یکم توی رستوران راه رفتی بعد یک خانمو آقایی روی یک میز دیگه نشسته بودن مامانتم خودشو بیخیال گرفت اونا سیبزمینیو پیتزا داشتن تو هم رفتی جلوی میزشون(به صورتی که قدت نمیرسیدو خودتو با دستات گرفته بودی به میزو از صورتت روی میز فقط دماغت به بالا دیده میشد)میگفتی پ پ بعد خانومه بهت سیبزمینی میداد توهم مامانتم واسه اینکه سیبزمینیاشونو تموم نکنی بردنت بیرون تا سفارش خودتون حاضر بشه